ورزش 11 - کاری که پرسپولیس در رقابت های لیگ قهرمانان آسیا 2018 صورت داد کم از یک شگفتی نداشت، حضور در فینال این رقابت ها افتخاری بزرگ برای برانکو ایوانکوویچ و بازیکنان این تیم است، اما باید پذیرفت که سرخ ها به هیچ عنوان نمی توانستند قهرمان این رقابت ها شوند، چرا که باور و ایمان این اتفاق در قلب هایشان وجود نداشت.

تلخ ترین صحنه ممکن این بود که جام با دستان علی پروین، مردی که با تمام افتخارات و بزرگی اش همواره حسرت کسب آن را داشت در استادیوم آزادی رونمایی شد، اما چند سامورایی به موذیانه ترین شکل ممکن آن را با خود به سرقت بردند! ذاین صحنه شاید دیگر تکرار نشود! بخت همیشه درب خانه تان را نخواهد زد، کاش این مسئله را بازیکنان هیجان زده پرسپولیس متوجه می شدند.. کاش ...

پرسپولیس و کاشیما آنتلرزپرسپولیس و کاشیما آنتلرز

به هیچ عنوان نمی توان از برانکو ایراد گرفت، اگر بخواهیم چنین اقدامی را صورت بدهیم ظالمانه ترین رفتار ممکن را کرده ایم، او با دسته ای از پسران نوجوان و بی تجربه که بزرگ ترین افتخارشان دریبل زدن بازیکنان سایپا بوده است، در برابر قاتلانی حرفه ای به نام کاشیما آنتلرز قرار گرفت، دلمان برای فریاد ها و اضطراب ها و چشمان بهت زده برانکو گرفت... او می خواست، توانش را داشت، اما تنها بود... تنها تر از تنها... او در میان 100 هزار نفر در انزوای محض قرار داشت و فقط می توانست بازی را اداره کند؛ چرا که مردانش با نا امیدی غیر قابل باوری توپ را به حرکت درمی آوردند.

گاهی در چنین مواقعی سخت حسرت می خوریم، غمگین می شویم که چرا فوتبالمان تا به این حد سطح پایین است؟! چرا می بایست با تمام ادعاهای دیوانه کنندمان، محو چند پاس ژاپنی ها می شویم؟! در این سال ها ما با خود چه کرده ایم؟ برای یک دهه به نام فوتبال حرفه ای در میادین حاضر شدیم، بحث روز و داغمان تاتوی بازیکنان بود، سوژه مان دعوا های بازیکنان شد، تصاویر قلیان کشیدن بازیکنان آنالیزمان از حرفه ای بودن فوتبال بود و شب های دوشنبه تا پاسی از صبح خود را مشغول دزد و پلیس بازی کردیم و هیچکس صدایش درنیامد که ای آقایان، به خواب رفته اید؟!! فوتبال با سرعت هرچه تمام تر در حال حرکت است.

بازیکنان پرسپولیس بازیکنان پرسپولیس

دلمان می سوزد برای فوتبالی که می خواهد حرفه ای باشد، اما مظلومانه زانو می زند و تسلیم می شود، بس غمناک و تلخ است دیدن تاکتیکی که هنوز با وجود شکست خوردن، می خواهد سنگینی شکستش بیشتر نشود و احتیاط می کند...بسیار تلخ است بام خانه تان را به رگبار بگیرند و دودکش رویاهای گرمتان را بدزدند... خیلی جای گله نیست، چرا که در این لحظات همه خواب بودند... حیف، حیف و حیف ... هنوز وقتش نرسیده بود، از خود نپرسید زمانش پس کی سر می رسد! شاید در زندگی بعدی...