زاویۀ بسته؛ 3 نکتۀ فنیِ تلخ تیم ملی ایران برابر ژاپن
شکست برابر ژاپن به همان اندازه که برای هواداران تلخ و دردناک بود، برای بازیکنان نیز همینگونه بود، چرا که هیچیک از بازیکنان تیم ملی انتظار شکست را نداشتند.
ورزش 11 - تیم ملی ایران در شبی که میبایست کتاب تاریخ فوتبال آسیا را با دستان خود بنویسد و نامش را جاودانه کند، دچار اشتباهات مرگباری شد تا قلم افتخار آفرینی به دست ژاپنیهای بدخط بیُفتد و این ایران باشد که مغموم از ناکامی 43 ساله، انتظار خود برای 4 سال دیگر تمدید کند.
حتی بدبینترین هوادار تیم ملی ایران نیز به چنین شکستی نمیتوانست بیاندیشد، مگر میشد ایران بسیار آماده و مقتدر، برابر ژاپن پر از ایراد و اشکال اینگونه زانو بزند؟! حتی اگر قرار بر این بود که در آخر بازهم پیروزی به ژاپن برسد، این اتفاق با در نظر گرفتن 5 نبرد گذشته ایران، در وقتهای معمول رقم نمیخورد! چرا که آن ایران دیدارهای گذشته، بسیار بابرنامه و هدفمند توپ و میدان را در اختیار خود میگرفت!

حالا که فضای تلخ و احساسی پساشکست تیم ملی کشورمان برابر ژاپن در جام ملتهای آسیا2019 تا حدودی بیشتر آرام گرفته و واکنشهای احساسی کمرنگتر شده است، بهتر میتوان نسبت به ناکامی ایران بحث و گفتوگو کرد، چرا که بسیاری از زوایای بسته آن شب دردناک، حالا باز است و میتوان آنها را موشکافانهتر نقد و بررسی کرد.
1_ ذهنیت برنده، با ترکیبی کاملاً دفاعی!

با استناد کردن به دیدار برابر اسپانیا و پرتغال و همچنین مراکش در جام جهانی 2018روسیه، میتوان بازی تیم ملی را با همان تئوری همیشگی کارلوس کیروش نقد کرد! ایران اگر تصمیمش بر بسته نگه داشتن دروازه و بستن بازی باشد، مطمئناً آن را به انجام خواهد رساند؛ در عین ناباوری، ترکیب ایران برابر ژاپن ترکیبی دفاعی بود اما هدف هجوم بر روی دروازه ساموراییها ترسیم شده بود که به هیچ عنوان ایم دو مسئله با یکدیگر همخوانی نداشتند، به طور مثال در اغلب دقایق بازی بازیکنان ایران توپ را به ژاپن تقدیم میکردند، اما مطابق معمول مشغول به دفاع کردن نمیشدند! چرا که همیشه پس از در اختیار قراردادن توپ و زمین به حریف، یوزها در زمین خود باتلاقی بزرگ را پدید میآوردند که بزرگترینهای جهان در آن گرفتار میشدند، اما ایران پس از تقدیم توپ به حریف، دائماً به دنبال حریف میدوید که این مسئله با منطق فوتبال همخوانی نداشت.
2_ نیمۀ دوم نحس؛ ایران بر توپ چنگ میانداخت!

در 45 دقیقۀ نخست دیدار برابر ژاپن، ایران به مرابت کماشتباهتر و موفقتر ظاهر شد، چه به لحاظ نتیجهای و یا عملکرد فنی تقریبا میتوان گفت سطح دو تیم برابر بود، اما به یکباره در نیمۀ دوم، ایران بسیار برآشفته و وحشتزده وارد زمین بازی شد! به طرزی که اعتماد به نفس بازیکنان به پایینترین حالت ممکن خود در این سالهای اخیر رسیده بود و به جای سادهترین پاسهای کوتاه، بازیکنان ترجیح به دور کردن توپ از خود میکردند؛ این مسئله در روحیۀ بازیکنان پس از دریافت گل اول به خوبی لمس شد، آنها به هیچ عنوان جبران شکست را نمیتوانستند باور کنند و حسابی قافیه را باخته بودند تا به جای حفظ خونسردی و ادامۀ بازی، کار را به نبردهای فیزیکی بکشند، چرا که توانایی مقابله دیگر وجود نداشت.
3_ نمایشی بد همانند نبرد برابر بوسنی؛ ایران دفاعی یا هجومی؟!
اگر تکلیف از ابتدای کار روشن میبود که بازی به چه ترتیب مدیریت شود، قطعاً این نتیجۀ بد و فاجعهوار رقم نمیخورد! هروه رنارد، سرمربی تیم ملی مراکش که طعم تلخ و کوبندۀ جنگندگی بازیکنان ایران را در جام جهانی گذشته چشیده بود و در ورزشگاه هزا بنزاید به عنوان میهمان ویژه حضور داشت، خطاب به دستیاران خود گفت: باور نمیکنم این ایران همان تیمی باشد که تا ثانیههای آخر برابر ما جنگید!

رنارد درست میگوید، چرا که ایران حتی جنگیدن را هم به دست فراموشی سپرده بود و از فوتبال همیشگی خود، فقط دوندگی را به خاطر سپرده بود، میخواستیم حمله کنیم اما با تعداد نفرات کم، در آرایش دفاعی قرار میگرفتیم اما با چینشهای پراکنده و پر روزنه که عبور از آن، از عهدۀ مبتدیترین مهاجم هم برنمیآمد! تکلیف کار از ابتدا برای یوزها مشخص نشده بود که قرار است بازی با چه تاکتیکی به پیش برود؟! نتیجۀ مدنظر چیست و در کجا باید این نبرد خاتمه بیابد! ضعف در تصمیمگیری باعث شد تا سرنوشت خود را به دست ژاپن بدهیم و آنها هم در کمال خونسردی شمشیر خود را در قلبمان فرو کنند، این نبرد ایران دقیقاً مشابه آنچه بود که در برابر بوسنی و هرزگوین در جام جهانی 2014 برزیل از خود برجای گذاشته بودیم، تیمی که پیروزی میخواست اما پراکندهوار مدافع حریم دروازه خود بود و برای رسیدن به دروازۀ حریف، احساساتیوار فقط میدوید!