مرور بزرگترین جنجالهای اهواز؛ فوتبال در سرزمین عجایب
یک فینال کاملا آرام و بدون هیچ حساسیت خاصی در اهواز، تبدیل به یکی از بزرگترین جنجالهای فوتبال در سالهای اخیر شد.
به گزارش وبسایت نود، برگزاری بازی سرخابیها در خوزستان همیشه با جنجال و حاشیههای زیادی همراه بود. فریمهایی با صورتهای خونین و هواداران کوچک و بزرگی که بیجان و کم رمق در گوشه و کنار سکوها افتادهاند و آمبولانسهایی که درحال رفت و آمد هستند. با وجود این فریمهایی که این سالها از خوزستان دیده بودیم برگزاری فینال جامحذفی به این شهر سپرده شد. اتفاقی که شاید در نگاه اول خیلی نگرانکننده نبود. فینال میان پرسپولیس و داماش گیلان نمیتوانست حساسیت خاصی داشته باشد و در هر شهری که برگزار میشد میتوانست با کمترین حاشیه و درگیری به پایان برسد. این پیشبینیها اما اشتباه از آب درآمد و مسئولان برگزاری این بازی نه چندان حساس را به یکی از پرحاشیهترین بازیهای تاریخ فوتبال ایران تبدیل کردند. حاشیههایی که برای چهارمین بار در طی دو سال اخیر در اهواز رخ میداد.
سوم اردیبهشت 1395 در هفته بیست و هفتم لیگ پانزدهم پرسپولیس یک بازی مهم با استقلال اهواز داشت. این بازی برای پرسپولیس که با استقلال تهران و استقلال خوزستان در کورس بود اهمیت ویژهای داشت. از آن سو استقلال اهواز هم در معرض سقوط بود که به حساسیتهای بازی اضافه میکرد. مسئولان استقلال اهواز اصرار داشتند این بازی حتما در ورزشگاه تختی برگزار شود. بازی دو تیم به جای ورزشگاه غدیر در ورزشگاه قدیمی و کوچک تختی اهواز برگزار شد. به علت سنگ پرانی در ورزشگاهی که امنیت کامل نداشت چندین تماشاگر مجروح شدند. یک سنگ هم به سر رامین رضاییان برخورد کرد. کار به جایی رسید که برخی تماشاگران برای حفظ امنیتشان راهی زمین شدند اما با این حال تعداد مصدومان این بازی بسیار بالا بود.
حدود شش ماه بعد دوباره پرسپولیس راهی اهواز شد. قابل پیش بینی بود که با توجه به اتفاقات بازی قبلی و قهرمانی استقلال خوزستان در لیگ فضای بازی پرتنش خواهد بود. 29 مهر 1395 در حین بازی استقلال خوزستان-پرسپولیس دوباره همان داستان بازی رفت عینا تکرار شد و فاجعه دوم هم رقم خورد. یکی دیگر از اتفاقاتی هم که هیچ تغییری در آن ایجاد نشد و تفاوتی نکرد صحبتهای طالقانی رئیس هیات فوتبال استان خوزستان بود. او که در اتفاقات قبلی گفته بود کاری از دستش برنمیآمده و شورای تامین باید امنیت بازی را ضمانت میکرده بعد از این اتفاقات هم گفت: «با توجه به اینکه داوری در زمین مسابقه اشتباهاتی را از خود بروز میدهد، همین باعث میشود که تماشاگران نارضایتی خود را با انجام اعمالی نشان دهند. البته نمیتوان گفت اینگونه رفتارها طبیعی هستند ولی برخی تماشاگران نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند.»
این اتفاقات در 18 مرداد سال گذشته هم مو به مو اتفاق افتاد. همان اتفاقات، همان فریمها و همان سرهای شکسته و خونهای ریخته و البته همان حرفهای تکراری آقای طالقانی. البته با یک تفاوت که از مسئولان برگزاری امنیت بازی تشکر کرد: «تمهیداتی که نیروهای بازدارنده در این بازی هم انجام دادند، بسیار منطقی و خوب بود، مخصوصاً نیروی انتظامی که به خوبی برنامهریزی کرده بود. تشکر میکنم از استاندار خوزستان و همه دستگاههای مراقبتی که با تلاششان باعث شد در این بازی اتفاق خاصی رخ ندهد. درگیریهایی که در ورزشگاه رخ داد، در سطح خیلی پائین بود و نیروهای امنیتی به خوبی از درگیریهای شدیدتر جلوگیری کردند.»
چهارمین اتفاق اما با همه اتفاقات قبلی تفاوت داشت. نه خبر از یک تیم خوزستانی در یک سوی میدان بود و نه خبری از یک بازی حساس و پرهیجان. یک فینال کاملا آرام و بدون هیچ حساسیت خاصی. با این حال باز هم مسئولان برگزاری بازی در خوزستان توانستند کار خود را مثل همیشه انجام بدهند. پرشدن کامل ورزشگاه فولاد آرهنا در حالیکه علاوه بر کل هواداران داماش گیلان، بخشی از هواداران پرسپولیس هم پشت درهای ورزشگاه ماندهبودند! با وجود این که مسئولان باشگاه داماش از ساعت 7 در این مورد هشدار داده و خواستار حضور هوادارانشان شده بودند و تهدید کرده بودند که با این شرایط بازی نخواهند کرد اما هیچ تمهیداتی اندیشیده نشد. مسئولانی که گوششان از این تهدیدهای همیشگی پر است به کار خود ادامه دادند و نمیدانستند که داماشیها این بار برخلاف بقیه با کسی شوخی ندارند و پای تهدیدشان باقی میمانند. آنها ورزشگاه را پرکردند و مشخص نبود که به اندازه چند ورزشگاه بلیط فروخته بودند. در نهایت این کار به اتفاقاتی که همه دیدند و ساعتها همه را سرکار گذاشت منجر شد. و اما مصاحبه طالقانی که گویا مانند درگیریها عضو ثابت هیات فوتبال خوزستان است. کسی که توانسته حتی در فدراسیون 5 ستاره عنوان بهترین هیات فوتبال را هم از آن خود کند: «از مردم عذرخواهی میکنیم و از اینکه وقت آنها گرفته شد پوزش میطلبیم. خوشبختانه در نهایت بازی برگزار شد و امیدوارم همه چیز در پایان به خوبی و خوشی تمام شود!»